آخرین فیلم های منتشر شده در سایت مای موویز

داستان این فیلم درباره ی کارآگاهی به نام دی است که بر روی یکسری اتفاقات عجیب و غریب تحقیق می کند، در این میان او می‎بایست از خودش هم در برابر اتهامات امپراطور وو دفاع کند و…

«سانگ هیون» یک کشیش است که برای تست واکسن یک ویروس کشنده داوطلب می شود. واکسن درست عمل نمی کند و ویروس تقریبا او را از پا دی می آورد. اما بعد از تزریق تصادفی خون یک خون آشام به بدنش، او به زندگی باز می گردد و ...

استیون فکر میکند که دیگر نیازی به محافظت از سیاره زمین نیست اما زمانی که یک تهدید جدید به وجود می آید او را با بزرگترین چالش زندگیش روبرو می کند و...

فیلم کوتاه درباره کودکی 10 ساله به نام "متی" است که در حالی که این ترس را دارد که خواهر تازه متولد شده اش، جای او را در خانه بگیرد، یکی از هیولاهای درون کتاب مصورش نیز زنده شده و بر ترس های او می افزاید و ....

اسلید ویلسون که یک آدم کش ذاتی است مرتکب اشتباهی میشود و خانواده اش بهای آنرا پرداخت میکنند و حال بعد از ده سال بار دیگر یک تروریست دوباره همسر و پسرش را تهدید میکند و ...

پانصد سال پیش استاد تیان شوان ، پادشاه همه شیاطین را طلسم و دنیایی شاد و سراسر صلح را دنیا به ارمغان آورد اما این دوران عمر زیادی نداشت چرا که شیاطین دوباره بازگشته اند. در این میان جوانی آرزو دارد تا به بهترین شکارچی هیولا در دنیا تبدیل شود…

چند بچه در ساحلی در شهر " کورنوال " با یک موجود جادوئی بر میخورند که میتواند آرزوهای آنها را برآورده کند و ...

معمار با استعداد و جوانی به نام ویکتور با بازی رینال موکامتوف بعد از یک تصادف مرموز و وحشتناک به دنیایی بسیار عجیب و غریب که قوانین فیزیک در آن معنایی ندارد در ذهنش باز می گردد. او باید تمام قوانین این دنیا را برای خروج از آن فرا بگیرد و …

دختر 13 ساله ای متوجه میشود میتواند تبدیل به حیوانات بشود و دوستش نیز میتواند آتش را کنترل کند، آنها با هم وارد آکادمی دانش آموزان جادوگری می شوند و …

سون ووکونگ که به یک جنگجو و مدافع بودا تبدیل شده در واقع توسط ارواح افسون شده بود و تانگ سانژانگ بر اثر حادثه ای عذاب میکشید. در برهه ای بحرانی سون ووکونگ منبع آن روح ناراضی را بیرون کشید. اما متوجه شد که خدای زمین و آسمان است و سرنوشتی سیصد ساله با ستاره ی بختش دارد. اما به جای پیدا کردن دلیل سیاه شدن ستاره بختش و نجات دادن تانگ سانژانگ تصمیم گرفت راهیِ سفری به گذشته شود. اما در آخر اشک های او جاری شدند… چرا اشک های آن قدیسه فرو ریختند و برای چه کسی بودند؟