آخرین فیلم های منتشر شده در سایت مای موویز

جان آلن چو، جوان ۲۶ ساله، مصمم است مأموریت زندگی‌اش را به انجام برساند؛ او سفری خطرناک را به سراسر جهان آغاز می‌کند تا قبیلهٔ ناشناخته و تماس‌نگرفتهٔ جزیرهٔ نورث‌سنتینل را به مسیحیت دعوت کند. در همین حال، یک کارآگاه از جزایر آندامان می‌کوشد پیش از آن‌که جان آسیبی به خود یا آن قبیله بزند، او را متوقف کند.

یک نوجوان غیر باینری پس از آن‌که هویت جنسی خود را به والدین بسیار مذهبی‌اش اعلام می‌کند، از خانه در کارولینای شمالی اخراج می‌شود. در نتیجه، او نزد خواهر دوری‌اش و همسرش می‌رود و با آن‌ها زندگی می‌کند. اگرچه آن‌ها پذیرای او هستند، اما نوجوان همچنان با اضطراب دست و پنجه نرم می‌کند که به‌خاطر رد شدن توسط والدینش تشدید شده است. او سعی می‌کند در مدرسه کم‌حرف و بی‌سر و صدا باشد، اما پس از آشنایی با همکلاسی با افتخار دوجنس‌گرا، زندگی‌اش کمی امیدوارکننده‌تر می‌شود.

یک جوخه نخبه متشکل از شش سرباز سیاه‌پوست، به رهبری یک برده سابق به نام باراباس، به مأموریتی انتحاری فرستاده می‌شوند. مأموریت آن‌ها نفوذ به یک قلعه متعلق به کنفدراسیون در اعماق جنگل‌های آرکانزاس و منهدم کردن توپ‌های دوربرد آن است تا مسیر جنگ را تغییر دهند.

پس از آنکه یک پزشک اورژانس پسری مجروح را درمان می‌کند، به دنیای گروه‌های تبهکار و خشونت خیابانی در لایه‌های پنهان شهر لس‌آنجلس کشیده می‌شود.

موزاییکی حماسی از انسان‌های تنها با سرنوشت‌های گره‌خورده که همگی نگاه خود را به آرتور مورِهان، روانکاوی که در آستانه فروپاشی روانی است، معطوف می‌کنند.

اسرائیلی‌ها به رهبری یوشع، از نقشه نبرد خداوند پیروی می‌کنند و شاهد فروریختن دیوارهای عظیم اریحا می‌شوند که قدرت ایمان تزلزل‌ناپذیر را آشکار می‌سازد.

مل تلاش می‌کند تا کارمندش را از تکرار اشتباهات دوران جوانی خود حفظ کند. کارینا و شچپان با آبی دست و پنجه نرم می‌کنند که به‌طور ناگهانی آپارتمانشان را زیر گرفته است. وویچخ امید خود را از دست می‌دهد، هرچند سرنوشت برنامه‌های دیگری برای او در نظر دارد. ایگناس، پسر دوریس و میکووای، برای یافتن هدیه‌ای گمشده و روح کریسمس راهی سفری ماجراجویانه می‌شود.

جنگ جهانی دوم در آستانهٔ آغاز است، اما تنها چیزی که ذهن سالی باوِر را به خود مشغول کرده، اقیانوس است. او رؤیای بزرگی دارد: اینکه بتواند کانال مانش را با شنا طی کند و ...

لِنا هنگام رانندگی در بزرگراه، خودرویی را می‌بیند که در آتش می‌سوزد و صدای فریادی می‌شنود. او که کنجکاو شده بداند زنِ فوت‌شده چه کسی بوده، وارد مسیری پر از راز و ابهام می‌شود و کم‌کم خودش را در این معما گم می‌کند. گرفتار بین گذشته‌ای حل‌نشده و آینده‌ای که متعلق به او نیست، لِنا باید پیش از آنکه کاملاً فرو بپاشد، دوباره خودش را پیدا کند.

دو اسکیت‌باز جوان که از نظر شخصیت کاملاً متفاوت هستند، برای اجرای یک برنامهٔ دونفره در اسکیت روی یخ با هم تیم می‌شوند. با نزدیک‌تر شدنشان در طول زمستان، مرز میان «هم‌تیمی بودن» و «چیزی بیش از آن» کم‌کم محو می‌شود و ...