آخرین فیلم های منتشر شده در سایت مای موویز

مایا کیساراگی دانش آموز سال دوم دبیرستان پس از اینکه اولین بار احساساتش را نسبت به پسری که دوست داشت بیان میکند دل شکسته می شود. در آن زمان، سوئی چیگیرا یک ورزشکار برتر در مدرسه که ظاهر خوبی داشت و در بین دانش آموزان دختر نیز محبوب بود به سراغ او می‌آید به او پیشنهاد انجام یک نمایش عشقی میدهد. این دو بازی عشقی خود را شروع می کنند، اما قوانینی برای نمایش وجود دارد. قوانین این است که ...

دختری وظیفه شناس موافقت می کند با یک شاهزاده خوش تیپ ازدواج کند، اما متوجه می شود که خانواده سلطنتی او را برای پرداخت یک بدهی قدیمی به عنوان قربانی انتخاب کرده اند و ...

در دهکده‌ای لهستانی در اواخر قرن نوزدهم، زنی جوان به نام یگنا مصمم است تا راه خود را پیدا کند. این دهکده‌ای پر از سنت‌های رنگارنگ و باورهای کهن است، جایی که ثروتمند و فقیر در کنار هم زندگی می‌کنند. اما زمزمه‌ها و دشمنی‌های قدیمی همچنان ادامه دارد که ...

فیلم داستان "نینا" دختر سیاه‌پوست دوازده ساله‌ای که عاشق رقص باله است و آرزوی ورود به مدرسه‌ی اپرای پاریس را در سر دارد. او با وجود اشتیاق فراوان، باید تلاش‌های خود را دوچندان کند تا بتواند نظر مدیر سخت‌گیر مدرسه، ماریان بلاژ، را جلب نماید. ماریان که پایبند به سنت‌هاست، رازی در سینه دارد که او را به نینای بالرین کوچک پیوند می‌دهد و ...

دیدار با فردی خاص و الهام‌بخش، زندگی باتیست جوان را متحول می‌کند و او را به نگاهی تازه به دنیای اطرافش ترغیب می‌کند. این آشنایی منجر به شکل‌گیری پروژه‌ای هنری و سفری برای کشف و ثبت زیبایی‌های پنهان می‌شود و ...

"سام" نویسنده‌ی نمایشنامه، پس از اخراج کارگردان قبلی، ناگهان خود را در جایگاه کارگردانی تئاتری محلی می‌بیند. او که به سختی از پس هر جلسه تمرین برمی‌آید، در تلاش است تا بازیگران متنوع گروه را رهبری کند و با امتحان روش‌های مختلف، نمایشنامه‌اش را به اثری موفق تبدیل نماید و ...

فیلم داستان یک زوج که بیش از هفت سال از زندگی مشترکشان می‌گذرد و از داشتن فرزند ناامید شده‌اند. زن با اصرار از همسرش می‌خواهد تا با خواهرش ازدواج کند. اما پس از مدتی مشکلات زیادی میان آنها ایجاد می شود و ...

داستان فیلم درباره زنی جوان به نام گوئن تیلور است که برای کار در شیفت شب یک متل دورافتاده استخدام می‌شود. اما به زودی و با وقوع حوادثی مرموز، گوئن تصور می‌کند که توسط یک شخصیت خطرناک از گذشته خود دنبال می‌شود. حال با پیشروی شب و شروع اتفاقات ماورایی، گوئن به سرعت متوجه می‌شود که هیچ چیز در این متل عجیب آن طور که در ظاهر به نظر می‌رسد، نیست و ...

"آدام" در جستجوی شروعی دوباره به محله سابق خود بر می گردد تا زندگی آرامی را در پیش بگیرد؛ اما برادر مردی که در گذشته به قتل رسانده به دنبال انتقام است و ...

"گورچا" پیش از رفتن به جنگ، فرزندانش را با صدایی نگران خطاب می‌کند: «فرزندان عزیزم، منتظر بازگشت من برای شش روز باشید. اگر بعد از این مدت بازنگشتم، دعای درگذشت مرا بخوانید، زیرا این بدان معناست که در جنگ جان باخته‌ام... اما اگر دوباره ظاهر شدم - که خدا شما را حفظ کند! - بعد از شش روز، سفارش می‌کنم در را قفل کنید و به روی من باز نکنید، هر چه گفتم یا هر کاری کردم. زیرا تا آن زمان، من چیزی جز یک ویردالاک، یک نفرین‌شده، نخواهم بود و ...