آخرین فیلم های منتشر شده در سایت مای موویز

"اگه یازیجی" و "آسلی منسوی" دو وارث یک شرکت، دیدگاه‌های متفاوتی درباره آینده آن دارند. یکی در دنیای پرشتاب شهر بزرگ شده و دیگری ریشه در فضای آرام چشمه دارد. در میان رقابت‌ها و تضادها، مسیر سرنوشت آن‌ها را به چالش‌هایی جدید می‌کشاند. آیا تفاوت‌هایشان آن‌ها را از هم دور خواهد کرد یا چیزی فراتر از اختلافاتشان را کشف خواهند کرد؟

پس از مرگ همسرش، یک مادر تصمیم می‌گیرد آخرین آرزوی او را برآورده کرده و به همراه دخترانش در مسابقه‌ی ماراتن به‌صورت تیمی شرکت کند. مشکلی که پیش می‌آید این است که هیچ‌کدام از آن‌ها از نظر جسمی و ذهنی برای دویدن آماده نیستند. علاوه بر این، اقوام و دوستان نیز به طور غیرمنتظره‌ای تحت تأثیر چالش ظاهراً غیرممکن این زنان قرار می‌گیرند و ...

پدر و پسری که تازه به هم رسیده اند پس از اتفاق ناگواری که برایشان افتاده شروع تازه ای را تجربه می کنند؛ اما آیا می توانند جای خالی همسر و مادری مهربان را پر کنند؟

"توماس" هنرمندی بیکار، مجذوب "رئای" فریبنده می‌شود که ماهیت خون‌آشام خود را پنهان می‌کند. رابطه شدید آنها با بیمار شدن جدی توماس، به یک چرخش شوم تبدیل می‌شود.

جشن تعطیلات یک زن مطلقه که به تازگی جدا شده، با فرزندان بالغش، زمانی که او عاشق دوست پسر جذاب جدید دخترش می‌شود، از مسیر خود منحرف می‌شود. یک کمدی الهام گرفته از فیلم "فارغ‌التحصیل"، که از دیدگاه شخصیتی الهام گرفته از خانم رابینسون روایت می‌شود.

بنوا با بدهی مواجه می‌شود و مجبور است یک بار دیگر از والدین ثروتمند خود کمک بخواهد. او برای به دست آوردن پول، طرحی می‌ریزد: وانمود کند که قصد ازدواج با امیلی، دوست مدل خود را دارد. این زوج جوان برای ملاقات با خانواده به مراکش دعوت می‌شوند. اما وقتی امیلی در راه فرودگاه کنسل می‌کند، بنوا تصمیم می‌گیرد فیونا، راننده اوبر پر حرف خود را به جای او دعوت کند. این فقط برای یک آخر هفته است، اما چه چیزی می‌تواند اشتباه پیش برود؟

یک زوج اهل استکهلم قصد دارند در جزیره زیبای گوتلند ازدواج کنند، جایی که سنت‌های تحمیل‌شده توسط خانواده، مهم‌ترین روز آنها را به یک فاجعه تبدیل می‌کند و ...

یک مرد خوشگذران برای به دست آوردن ارثیه‌اش، یک نمایش قرار ملاقات ترتیب می‌دهد تا آخرین آرزوی پدرش را برآورده کند: اینکه پسرش با زیباترین دختر دنیا ازدواج کند. اما ...

ملکه زیبایی سابق پس از افشای علنی یک رسوایی، عنوان خود را از دست می‌دهد و روی یک کتاب افشاگرانه کار می‌کند، در حالی که زندگی عاشقانه‌اش همچنان نانوشته باقی مانده است و ...

سام از تعطیلات متنفر است. بیلی عاشق تعطیلات است. در یک روز ولنتاین تنها، این دو نفر به طور اتفاقی با هم آشنا می‌شوند، به سرعت با هم ارتباط برقرار می‌کنند و دوست می‌شوند. با هر تعطیلاتی که سام و بیلی با هم می‌گذرانند، بیشتر و بیشتر عاشق یکدیگر می‌شوند.