این فیلم مستند سعی دارد با نگاهی طنز، رخدادهای دیوانه کننده سال 2020 را مرور کند و ....

فیلم داستان گروهی از ستاره‌گان طنز تئاتر مدرسه‌ای می‌باشد که شیفته کارشان هستند، آن‌ها تصمیم می‌گیرند برای حمایت از یک دختر دبیرستانی که می‌خواهد دوستش را برای جشن عروسی ببرد ، در یک شهر کوچک در ایندیانا دور هم جمع می‌شوند تا یک جشن به یاد ماندنی را برگزار کنند و ...

فیلیس شلفلی رهبری گروهی از فعالان اجتماعی معترض به معاهده برابری اقشار را در دهه 70 میلادی برعهده دارد و کمپینی‌ راه اندازی میکند که با نظریات حقوق برابری زنان و همچنین قانونی‌ شدن سقط جنین مخالف بود و ....

فیلمی انیمیشنی که داستان دو برادر الف به نام‌های یان و بارنی را در در حومه‌ی جهانی فانتزی دنبال می‌کند که یک ماجراجویی فوق‌العاده را برای اینکه دریابند آیا هنوز کمی جادو در این دنیا وجود دارد یا خیر آغاز می‌کنند و…

عنوان زاگ که از کارگردانی مکس لنگ و صداپیشگی ستاره‎ی سریال معروف بازی تاج و تخت یعنی کیت هرینگتون بهره می‎برد ، روایتگر داستان یک اژدهای دوست‎داشتنی و تلاش او برای تبدیل شدن به یک اژدهای واقعی در مدرسه اژدهاها می‎باشد. اما…

یک جادوگر زن و شوهری را وادار می کند که از قصه های قدیمی اشیاء جادویی را بدزدند و نزد او بیاورند تا طلسمی که بر آن ها افتاده را از بین ببرد...

سال ها سال قبل، در سرزمینی با زیبایی هوش ربا، انسان ها غرق در شادی و خوشبختی زندگی می کردند. تا اینکه یک ‏روز به دنبال واقعه ای دور از انتظار، دل پادشاه این سرزمین می شکند. شاهزاده اسیر اندوه و مردم دستخوش نا امیدی ‏می شوند. زندگی دیگر روال سابق را ندارد، البته تا وقتی که دسپرو متولد شود. موشی کوچک با گوش هایی بسیار ‏بزرگ که از تمام موش ها جسورتر است. از چاقو، تله موش و گربه نمی ترسد و بسیار هم کنجکاو است، چون از ‏لحظه تولد شروع به گشتن و یافتن کرده و می خواهد از هر چیز سر در بیاورد. از طرف دیگر عطشی سیری ناپذیر به ‏ماجرا و هیجان او دیده می شود و همین باعث می شود تا یک روز سر از کتابخانه شاهی در آورد. در آنجا خواندن را ‏یاد گرفته و کتاب ها او را به دنیاهای تازه ای رهنمون می سازند.

کرانک بعد از ماجرای قسمت اول حالا یک آشپز شده است و زندگی خوب و آرامی دارد ولی نامه ای به دست او می رسد که همه چیز را عوض می کند ...

ویکتور فن دورت و ویکتوریا دورگلات بنا به ملاحضات مالی و اجتماعی خانواده‌هایشان می‌خواهند با هم ازدواج کنند. در هنگام تمرین مراسم عروسی، ویکتور مدام خطابه‌ای را که باید بگوید فراموش می‌کند. او به جنگل می‌رود و در حالی که خطابه‌اش را با خود تکرار می‌کند، حلقه را از شاخه درختی که مانند یک دست از زمین بیرون آمده است می‌گذراند. شاخه در حقیقت دست عروس مرده‌ای است که از خاک بیرون مانده است. ماجراهای ویکتور، سرگردانیش در دنیای مردگان و عشق یک طرفه عروس مرده به او از این جا آغاز می‌شود...