آخرین فیلم های منتشر شده در سایت مای موویز

خانواده سالینسکی بازگشته اند و این بار وین سالینسکی به اشتباه پسر بچه کوچکش را به طور غول آسایی با ماشین اختراع اش بزرگ می کند تا اینکه ...

شخصی که با راهنماییهای عموی خود توانست در یک شرکت معتبر شروع بکار کند با یک دروغ رئیس خود را گمراه میکند و حال برای از بین بردن آن دروغ مجبور میشود دروغهای دیگری هم بگوید که کار بیشتر خراب تر میشود ...

جیسون مک کلو وارد یک شهر جدید می شود. پس از یک تیر اندازی بزرگ او به سرعت پسر جوان یک زمین دار شرور را بازداشت می کند. نبردی بین او و هفتیرکشان دیگر در می گیرد و ...

دو کارمند یک فروشگاه به طور ناخواسته ای فیلم های قسمت اجاره ی فیلم فذوشگاه را پاک می کنند . و برای این که اجاره ی فیلم ها ادامه داشته باشند آنها دوباره هر فیلم را با دوربین خودشان ، با بودجه ای بالغ بر صفر دلار تهیه می کنند ... ...

پسربچه‌ای در شهری کوچک راز یک سنگ رنگارنگ جادویی را کشف کرده‌است که آرزوها را برآورده می‌سازد در پی این اتفاق، بچه‌ها و حتی بزرگ‌ترهای شهر برای بدست آوردن این سنگ دردسرهای زیادی درست می‌کنند و ... ...

«اليزابت» (ويدرسپون) پشت رل اتوموبيل خوابش مي برد و به شدت تصادف مي کند و به اغما مي رود. چند هفته ي بعد، مردي به نام «ديويد» (رافالو) آپارتمان «اليزابت» را اجاره مي کند ولي بلافاصله متوجه مي شود که «اليزابت» کاملا هم خانه را خالي نکرده است. جسم «اليزابت» شايد مرده باشد ولي روحش کاملا زنده است و مصرانه پا مي فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد...

خاندان لاربی سرمایه داران بزرگ لانگ آیلند توجه چندانی به سابرینا، دختر راننده خانوادهٔ لارابی ندارند؛ ولی سابرینای رویا پرور و نازنین پنهانی دل در گرو عشق دیوید، پسر کوچکتر خانوادهٔ لارابی دارد، پدر سابرینا برای آنکه سابرینا را از بند این عشق دست نیافتنی برهاند، وی را برای فراگیری هنر آشپزی به آمورشکده‌ای در پاریس می‌فرستد. ماندن در پاریس دیری نمی‌پاید و سابرینا پس از دو سال پخته تر و باوقار تر به خانه بازمی گردد و ...

»بازیل« (بیتس) نویسنده ی جوان انگلیسی عازم کرت است تا معدنی را که از پدر یونانی اش به ارث برده بازگشایی کند. او با »زوربا« (کویین)، دهقان درشت جثه ی یونانی آشنا می شود و به عنوان آشپز و معدنچی استخدامش می کند… ...

داستان فیلم درباره ی چند جوان شجاع و ماجراجوست که در جنوب لندن ، از محله ی خود در برابر حمله ی موجودات فضایی دفاع می کنند ...

یک آدم ماشینی خانگی (ویلیامز) که نامش را «اندرو» گذاشته اند با گذشت سال ها «انسانیت» خود را می پروراند. تا این که مردی که او را طراحی کرده پیدا می کند تا تبدیل شدنش به یک انسان را - لااقل از نظر روان شناختی - کامل کند. سالیان سال دیگر نیز می گذرد، اما کنگره ی جهانی اعلام می کندکه نامیرا بودن «اندرو» باعث می شود نتوانند او را یک انسان بدانند ...
ی